سرویس جهان مشرق- واقعه اخیر تروریستی تهران، بحران روابط قطر و عربستان، و تمرکز آمریکا در مرزهای جنوب شرقی سوریه در حمایت از داعش، همه از یک ریشه نشات میگیرند و آن هم برنامه مشترک آمریکا و عربستان است. برنامهای که مجری آن سعودیها هستند و حامیاش آمریکاییها؛ برنامهای که بسان افروختن آتش در انبار باروت منطقه است. تازهترین تحلیل موسسه «ران پال» مهر صحه بر این مطلب میگذارد.
موسسه «ران پال» در تحلیلی به قلم «جیمز جورج جاتراس» سخن از چراغ سبز آمریکا به عربستان برای برنامههای جهادی بیشتر به میان آورد و مسئله حمله تروریستی به تهران، بحران قطر، و اختلاف و کشمکش در مرزهای سوریه-عراق را مرتبط به این امر دانست. جاتراس نوشت: واقعه تروریستی اخیر تهران بیانگر این است که عربستان دامنه تهدیدات خود علیه قطر را گسترش داد و اکنون به سمت طرح کودتا در قطر پیش میرود؛ کمااینکه رسانههای سعودی به کرات از مسئله عادی بودن کودتا در قطر -با اشاره به قضیه «شیخ حمد» پدر «شیخ تمیم» که علیه پدر خود کودتا کرد- حرف میزنند. عربستان، در برنامهای که در پیش گرفته در پی نزدیک شدن قطر و ایران، به هر دوی آنها پیام ارسال کرده است: حمله تروریستی در تهران و مطرح کردن احتمال کودتا یا حمله نظامی علیه قطر.
موضوع حمله نظامی عربستان به قطر نیز مطرح شده است. همانطور که میدانیم قطر جزئی از خاک دولت عربستان در گذشته دور بوده و هیچ بعید نیست که دوباره به همان شرایط بازگردد. منابع و ذخایر قابل توجه نفت و گاز قطر میتواند براحتی تحت تاثیر فشارها و یا اقدام نظامی عربستان قرار گیرد و لطمه بزرگی به این کشور کوچک وارد سازد. به همین دلیل است که کلیه نیروهای نظامی قطر به حالت آمادهباش درآمدهاند.
از سوی دیگر، در راستای برنامه مشترک بین آمریکا و عربستان که پیشتر از آن سخن به میان آمد، جنگندههای آمریکایی نیروهای حامی دولت سوریه را در منطقه مرزی «طنف» تحت بمباران قرار دادهاند. این اقدام در منطقهای روی داده است که آمریکا آن را به طور یکطرفه منطقه کاهش تنش نامیده و در توجیه و توضیح اینکه چرا این اقدام نظامی را صورت داده، موضوع دفاع از نیروهای تحت حمایت خود را پیش کشیده است. علاوه بر این، در مرزهای شمالی و شرقی سوریه هم مستقر شده تا بدینوسیله مانع از ائتلاف نیروهای عراقی و سوری ضد داعش شود. از سوی دیگر نیز، «یگانهای مدافع خلق» (YPG) که از سوی ترکیه -دیگر متحد آمریکا- به عنوان گروهک «حزب کارگران کردستان» شناخته میشود را به عنوان نیروی برگزیده خود جهت حمله به رقه و فتح آن حمایت میکند.
صدمات و خرابیهای حمله هوایی آمریکا به منطقه مرزی سوریه
من قویا معتقدم که قضیه ایران، قطر، و مرزهای سوریه و عراق همه یک ریشه دارند و آن هم پیشبرد وهابیسم تند و خطرناک عربستان با چراغ سبزی است که ترامپ داده است. پشت پرده جذب حمایت آمریکا، محمد بن سلمان ۳۱ ساله و بیتجربه است که میلیاردها دلار هزینه گوشه چشم دولت ترامپ کرده است. عربستان، چراغ سبز آمریکا را دریافت کرده که اینگونه تصمیم به تازیدن علیه ایران و قطر و سوریه گرفته است. آمریکاییها و انگلیسیها آنقدر به این شاهزاده جوان سعودی اعتماد بنفس بخشیدهاند که آشکارا ائتلاف تشکیل میدهد و به یمن حمله میکند، آشکارا ائتلاف تشکیل میدهد و قطر و ایران را تهدید به حمله نظامی میکند. ایران را تحریک به جنگ میکند به این امید که از حمایت آمریکا برخوردار است و این در حالی است که چندان هم به حمایت آمریکا پس از برآشفتن ایران خشمگین اعتمادی ندارد.
اعضای شورای همکاری خلیج فارس
تحلیلگر اندیشکده ران پال در ادامه تاکید میکند: «با توجه به سبقه حمایت عربستان از گروههای تروریستی -خاصه داعش- و رفتارهای اخیر آل سعود نسبت به ایران، به راحتی میتوان عربستان را محتملترین عامل پشت پرده حمله تروریستی تهران دانست. شکی هم ندارم که ایرانیها نیز به اندازه من به این موضوع باور دارند.»
جاتراس میافزاید: «اینکه سعودیها قطر را به حمایت از تروریسم در منطقه متهم میکنند درست است. قطر، طی این سالها از گروههای تروریستی در سوریه شامل داعش و القاعده حمایت کرده است و عربستان هم چون در حمایت از تروریستها شامل این دو گروه و گروههای جهادی دیگر پیشدست بوده و پیر این عرصه است، به خوبی از اصل قضیه خبر دارد. یکی از دو مشکل عمده عربستان با قطر، جدای از بحث ایران، بحث اخوانالمسلمین است که بیش از نیم قرن توسط عربستان حمایت شد و پس از اینکه در سال ۲۰۱۲ در مصر به قدرت رسید و بر صدر حکومت نشست، از سوی عربستان طرد گردید. اخوانالمسلمین هم کم از گروههای تروریستی دیگر ندارد اما از سوی آمریکا در لیست گروهکها و سازمانهای تروریستی قرار نگرفته است. اصل مشکل عربستان سعودی با اخوانالمسلمین، افراطیگرایی آن نیست بلکه از افراطگرایی بیشتر از این هم حمایت کرده و میکند. مشکل اصلی سعودیها، مردمی بودن اخوان و تهدیدش برای نظامهای سلطنتی همچون آل سعود و دیگر دیکتاتورهای کشورهای عربی است.»
بحث ایران نیز شاید به مراتب مهمتر از بحث اخوانالمسلمین باشد. قطر که پیوسته حامی بزرگترین حامی تروریستهای جهان -که به جرات میتوان گفت غالب مشکلات و حوادث تروریستی بینالمللی زیر سر آن است- بوده، حالا در یک اقدام ناگهانی از آل سعود چشم برگرفته و به ایران روی خوش نشان داده است. این امر، برای آل سعود بسیار گران تمام شده است. هماکنون گزارشهای قلابی و اخبار جعلی رسانههای آمریکا در تلاشند با دستکاری ابعاد ذهنی مخاطب، قطر را در مقابل عربستان به زانو درآوردند. اما در واقع این کشور هنوز مقاومت میکند. البته به احتمال نزدیک، میانجیگری عمان و کویت و دیگر کشورها ممکن است فضای مواجهه قطر با عربستان را از سمت قطر تلطیف نماید که نمود روشن آن را هم میتوان در اخبار و رویکرد شبکه «الجزیره» این کشور در روزهای آتی، اخراج اخوانالمسملین از خاک قطر، و قطع ارتباط با ایران از سوی شیخ تمیم دید. آمریکا هم قطعا تمامی فشار خود را برای تسلیم قطر بکار خواهد بست و تخممرغهایش را در سبد عربستان میگذارد اما توجه به این موضوع هم دارد که موقعیت پایگاههایش در دوحه را به خطر نیاندازد.
حمله تروریستی به تهران و رشادت نیروهای امنیتی
از سوی دیگر، ممکن است قطر عقب نکشد و بر سر موضع خود بایستد چرا که حامیان درخوری دارد. آلمان، یکی از قویترین حامیان قطر است. «زیگمار گابریل» وزیر خارجه این کشور، ترامپ را به دلیل بوجود آوردن بحران به شدت محکوم کرده و رویکرد کنونی در منطقه خاورمیانه را رویکردی در آستانه «ترامپیزه شدن» خوانده است. ایران نیز مواد غذایی مورد نیاز قطر را از طریق ناوگان هوایی و دریایی به این کشور صادر نموده است. ترکیه هم از حامیان قدرتمند اخوانالمسلمین است و دارای پایگاه در دوحه. پارلمان ترکیه به سرعت در حال تدوین لایحهای جهت پیاده کردن نیرو در قطر است. باید به این موضوع توجه کرد که ترکیه به شدت از آمریکا به علت حمایت از کردهای سوریه دلچرکین است و بتدریج از شریک قدیمی خود فاصله میگیرد. ایران، روسیه، و ترکیه سه کشوری هستند که در «مذاکرات آستانه» تصمیم گرفتهاند که جهت تسکین و تلطیف فضای تنش در سوریه با هم همکاری کنند. امری که مورد حمایت و رضایت دمشق است اما کاملا بر خلاف خواسته عربستان و آمریکا.
نشست آستانه
آمریکا از مقابله با داعش حرف میزند اما هدف اصلیاش ایران است. از آنجایی که آمریکاییها تلاش دارند تا سیطره حامیان ایران در عراق و سوریه را مانع شوند، لذا انتقال نیروهای داعش از رقه به سمت شرق و جنوب در «المیادین» و «ابوکمال» در استان «دیرالزور» کاملا توجیه پیدا میکند. حضور آمریکا و داعش در التنف و الدکوه کاملا همکاری این دو جهت مقابله با دولتهای عراق و سوریه را نشان میدهد. چیزی که «دبکافایل» اسراییل از آن به عنوان برنامهریزی برای کنترل جنوب شرقی سوریه و دستیابی به اهداف چندگانه یاد کرده است.
ترامپ در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس
برخلاف ادعاهای «جیمز متیس» -وزیر دفاع آمریکا- مبنی بر حمایت از کردها بر علیه داعش، آمریکا کاملا در حال انتقال پایتخت داعش از رقه به جنوب شرقی سوریه است تا بدینوسیله تسلط بیشتری بر عراق و سوریه به طور همزمان داشته باشد. یکم ژوئن بود که همین کردهای سوریه که مدعی مبارزه با داعش هستند، اجازه تردد نیروهای آن از رقه را دادند. از آن سمت، ایران به خوبی میداند که «دیرالزور» گلوگاه سرنوشت است و معتقد است که به هر قیمتی که شده این منطقه نباید سقوط کند. این منطقه در دست مقاومت مردان سوری به پشتیبانی ایران است و حتی با اینکه آمریکا در سپتامبر ۲۰۱۶ آنجا را مورد حمله هوایی قرار داد، باز هم همچنان ایستادگی کرده است.
بنابراین، خاورمیانهای که میبینم همانند انبار باروت است که کبریت روشن آن در دست عربستان است. مسئله پیچیده این است که چرا دولت ترامپ تا بدین حد از عربستان حمایت میکند و این کشور را به سمت تنش تشویق میکند؟ حمله تروریستی به تهران، بحران روابط قطر و عربستان، حضور آمریکا و داعش در سهم بیشتری از مرزهای مشترک عراق و سوریه، همه و همه نشانه چراغ سبزی است که ترامپ به محمد بن سلمان داده است. به قول «سرجا تریفکوویچ» تحلیلگر برجسته مسایل بینالملل: شعار «اول آمریکا» فقط حرف است و اکنون ترامپ ثابت کرد که «اول وهابیسم». اتفاقا به اعتقاد من، درست برعکس عبارتی که وزیر خارجه آلمان به کار برد، ترامپ نه تنها موفق به ترامپیزه کردن خاورمیانه نخواهد شد که موجبات ترامپزدایی و غرق شدن در باتلاق را برای دولت خود فراهم خواهد آورد.
منبع:
http://www.ronpaulinstitute.org/archives/featured-articles/۲۰۱۷/june/۰۹/terror-in-tehran-qatar-spat-and-race-for-syria-iraq-border-the-washington-swamp-gives-green-light-for-saudi-arabia-s-jihad-agenda/